حکایت : قدر والدین مون را بدونیم
لینک این نوشته:
زمستانی سرد،كلاغی غذانداشت تاجوجه هاشو سيركنه،
گوشت بدن خودش را ميکند و میداد به جوجه هاش….
زمستان تمام شدو کلاغ مرد….
امابچهاش زنده ماندند وگفتند:
خوب شدمرد،راحت شدیم ازغذای تکراری!
این است واقعیت تلخ روزگار.!!!
—————
بله دوستان ، همیشه همینه.والدین مون عزیز ترین کسانی هستن که ما داریم ، پس قدرشون رو بدونیم.
تعمل برانگیز بود